توی کوچه پیرمردی رو دیدم که روی
زمین سرد خوابیده بود.
سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛
اون شب رخت و خواب آزارم
می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد.
رخت و خوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد
و مریض شدم .

اما روحم شفا پیدا کرد
چه مریضی لذت بخشی .

شهیدمصطفی چمران


به سوی تحوّل توی ,سرد ,مریضی ,رخت ,رو ,خوابم ,و خوابم ,لذت بخشی ,مریضی لذت ,رخت و ,پیرمرد شریکمنبع

به نام خدا

اطواری جدا

کربلا

سفیانیِ دوران

رمضان آمده است

سرآغاز با نام خدا

حوزه انتخابیه نی ریز و استهبان

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پورتال موسیقــــــــــــــــــــی جــــــــــــــنـــــــــوبـــــــــ ایران_‎جنوب موزیک‎ ‎ < WwW.JenobMusic.ir > Ericair2sbj3k Situs شب که میشه یوویدئو کسب درآمد میلیونی از ربات تلگرام رشته کشاورزی دنیافلز amirhosseintaherkhani کلایمر اجاره کلایمر جایگزین داربست کلایمر نما سازه کلایمر خرید اسباب بازی به صورت اینترنتی